دنیای شیرین او

  • ۱۶:۲۱

1:

 

اومده در اتاقم رو میزنه و میگه :

سلام عمه جان دلم برات تنگ شده میتونم ببینمت ؟!:)

میگم باشه باشه صبر کن الان میام :)



2 : 

اومده میاد میگه :

عمه من تو رو دوست دارم 

بهش میگم 

ولی من خیلی بیشتر تو رو دوست دارم .

لبخند میزنه و میگه 

من خیلی خوشحالم عمه خوبی مثل تو دارم :)




3: 

اومده میاد میگه :

عمه من این چند وقت  جز چشم هات هیچی ندیدیم 

صورتتو ندیدم میشه ماسکتو برداری ؟! خودتو ببینم ؟!

لبخند میزنم و میگم 

چون میترسم مریض بشی ماسک زدم !

میگه :

عمه من از اول بچگیم تا الان هی سرفه زدم گلوم درد کرده آبریزش بینی داشتم دست و پام حتی گاهی درد گرفته 

من مطمئنم تو کرونا نداری تو مثل من شدی !

میگم :

من از خدامه !ولی این دیگه آخراشه :) باشه بخاطر تو ماسکم چند دقیقه برمیدارم:)


4 : 

میگم امشب تولد دوستمه دارم براش کلیپ میسازم !

میگه عمه اجازه میدی منم براش کلیپ بسازم ؟!

میگم تو دیگه چرا ؟!

میگه : چون دوست توعه عمه :)

کلیپ میسازه و میگه قشنگه ؟!:)

لبخند میزنم و بهش میگم آره خیلی قشنگه :)

میفرستمش برای دوستم میگم این برادرزاده ام برات ساخته :) اونم کلی ذوق و شوق میکنه :))

میاد میگه :

عمه دوستت کلیپ رو دوست داشت ؟!:))

میگم :

آره خیلی زیاد گفته من ازطرفش ببوسمت :)



 5:

بهش میگم دوستم گفته جای من خیلی ماچت کنم !

بهش گفتم‌  علی در حالت عادی بهم اجازه نمیده ماچش کنم !

از جای خودش که نشسته بلند میشه و سرش رو میاره جلو و میگه : 

عمه بیا منو ماچ کن !

ذوق میکنم و بهش میگم جای دوستم یا جای خودم ؟!؛)

میگه : اول خودت بعد دوستت :))

(این مورد آخر مربوط به  دو ماه پیش است )


چی از این بهتر که پاک عاشقم شد و رفت ؟!:)

  • ۱۸:۰۸
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

پاک‌ عاشق شدیم رفت :دی

  • ۰۳:۳۵

 

عاقا من عاشق شدم :))

عاشق شیرین زبونی های برادر زاده ام شدم :)))

روزی بیش از ۴ - ۵  ساعت فقط با من حرف میزنه و از من نظر میخواد :))

و هی مرتب میگه عمه از خاطرات خوبتون بگین :)

خاطرات تون خیلی جالب و قشنگه و البته  هیجانی :))) 

امشب (دیشب)  باباش بخاطر اینکه دلش تنگ شده بود واسش :)

 مرخصی گرفت اومد خونه ولی ( بزنم به تخته )بچمون به باباش گفت :

شما برین من امشب دوست دارم پیش عمو و عمه و بابا حاجی بمونم :)))

بقول پری بچه مون (بزنیم به تخته) بهش خدا رو شکر این دو روز خوش گذشته :)))

الهی شکر :)

 

 

 

 

 

۱ ۲ ۳ . . . ۵ ۶ ۷ ۸
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ و ﺑﻮﯼ ﮔﻞﻫﺎﯼ ﭼﺎﺩﺭ ﻧﻤﺎﺯﺵ ﻭ ﺻﺪﺍﯼ ﭼﺮﺧﺶ ﭼﺮﺥ ﺧﯿﺎﻃﯽ ﺍﺵ ﮐﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﺩﻭﺧﺖ
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺗﺎ ﻋﻄﺮ ﯾﺎﺱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﯾﻮﺍﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﮐﻨﺪ
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ ﻻﻻﯾﯽ ﻫﺎﯾﺶ ﺧﻮﺍﺏ ﻏﻔﻠﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻣﯽ ﭘﺮﺍﻧﺪ
ﺩﻟﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﺯﻥ ﺭﺍﺳﺖ ﻗﺎﻣﺖ ﻋﺎﺷﻖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﺑﺨﻨﺪﻧﺪ
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ.
Designed By Erfan Powered by Bayan