نوا نگار و دعوت از دوستان بیانی

  • ۱۳:۳۷

 

پاییز می رسد که مرا مبتلا کند 

با رنگهای تازه مرا اشنا کند 

او می رسد که باز هم عاشق کند مرا 

او قول داده است به قولش وفا کند.

هر کسی تو زندگیش ، یه عشقی رو تجربه کرده  منم همینطور . یادمه زمانی که عاشق شدم و به عشق دچار ، پاییز  بود. پاییز رسید و مرا مبتلا کرد و با رنگهای تازه مرا آشنا  کرد‌، عاشق شدم ! عاشق کارم و یادمه اولین بار با زبون روزه خونه به خونه  با دوستام رفتیم تو دل کوچه های فقر و شناسایی رنگهای تازه ای از زندگی ها و خانواده ها ، خانواده های که طعم فقر و اعتیاد و بیماری رو متاسفانه چشیده بودند و جزء‌ امید به خدا هیچ امیدی نداشتند

 من و اقوام و دوستانم دقیقا تو شبهای قدر با تاسی  از مولایمان علی (ع) کوچه گردان عاشق شدیم.هیچوقت اون روزها و شبا را فراموش نمیکنم بخصوص وقتی گاهی این آهنگ ماه و ماهی آقای حجت اشرف زاده  رو میشنوم.


تقویم خواست از تو بگیرد بهار
تقدیر خواست راه شما را جدا کند

راهم درسته ( ازشون) ظاهراً جدا شد ولی همچنان در رو به روی حضرت پاییز باز گذاشتم ! همچنان این راه در هر کجا که باشم ادامه میدم و من باب این موضوع خیلی خوشحالم .

هر چند دلم برای تک تک اون بچه ها تنگ شده اما گاهی وقتی اونا رو می بینم دعای مادران اونا رو میشنوم حالم ناخودآگاه عوض  میشه و به  دستگیری از این بچه ها در هر کجا که باشم و هر کجا که کار کنم فکر میکنم و این راه رو ادامه خواهم داد تا خدا داند...

  

  

* یکی از همون بچه ها شکر خدا امسال کنکوری بود و بعد دانشجو شد و چه خبری خوشایندتر از این ؟! *

ممنونم  از یاقوت بانو دوست عزیز و بزرگوارم که منو به این چالش رادیو بلاگی ها دعوت کردند.

ترانه ماه و ماهی حجت اشرف زاده ترک ۳


من هم از دو دوست بزرگوار دعوت میکنم  که تو این چالش شرکت کنند.
از دو دوست  اسم میبرم که معمولا تو هیچ چالشی نیستند :) اینبار با اجازه همه دوستان میخوام متفاوت دعوت کنم :)
برای همین وقت رو غنیمت میدونم و از این دو بزرگوار دعوت میکنم که تو این چالش شرکت کنند.

از آقایون بیان :
جناب قدح

از بانوان بیان
یسنا سادات عزیز

درضمن آخرین مهلت نوشتن تا ۲۰ مهرماه است :)



ولی اگر دوستان رادیو اجازه بدهند از همه دوستان خوبم از فرشته گرفته تا بهار نارنج و هلما و مریم خورشید شب و مریم کرگدن بنفش و گندم و برگ سبز و خورشید و یلدا خانوم و هاژ محمود و جناب دیوانه و جناب روزها و جناب مردد غایب و جناب محمد خان غزنوی و کلهم اجمعین دوستان دعوت میکنیم که تو این چالش شرکت کنند :)


با تشکر :)


یاقوت ...
مرسی از لبیک گفتنت...متشکر خانوم...
نوای زیبایی نگاشتی..
چقدر خوبه وقنی ثمره کارهاتو می بینی..
ممنونم از شما که منو دعوت کردین :))
خواهش میکنم :*

زیبا نگاه کردین 💚
ممنونم.

آره واقعا هم همینطوره شیرین و دلچسبه :)
تا باشه از این شیرینی ها :)

yasna sadat
مرررسی عزیزم 
این میخوام متفاوت دعوت کنم  که گفتی خیلی جالب بود کلی خندیدم:)

:***
خواهش میکنم :*

حالا چیش جالب بود ؟
ایشالا همیشه شاد و خندان باشی :*
الان میخواستم بیام وبلاگت بگم اون چیزهای که قرار بود بگم :)
بابت تاخیر ببخشید :))

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ و ﺑﻮﯼ ﮔﻞﻫﺎﯼ ﭼﺎﺩﺭ ﻧﻤﺎﺯﺵ ﻭ ﺻﺪﺍﯼ ﭼﺮﺧﺶ ﭼﺮﺥ ﺧﯿﺎﻃﯽ ﺍﺵ ﮐﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﺩﻭﺧﺖ
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺗﺎ ﻋﻄﺮ ﯾﺎﺱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﯾﻮﺍﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﮐﻨﺪ
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ ﻻﻻﯾﯽ ﻫﺎﯾﺶ ﺧﻮﺍﺏ ﻏﻔﻠﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻣﯽ ﭘﺮﺍﻧﺪ
ﺩﻟﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﺯﻥ ﺭﺍﺳﺖ ﻗﺎﻣﺖ ﻋﺎﺷﻖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﺑﺨﻨﺪﻧﺪ
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ.
Designed By Erfan Powered by Bayan