- پنجشنبه ۲۳ شهریور ۰۲
- ۱۸:۰۱
امشب دو خبر تلخ شنیدم.
دومی از اولی برام دردناک تر و تلخ تر بود.
اولی خبر فوت یکی از با محبت ترین و بخشنده ترین همسایه های قدیمی مون بود که دستش تو کار خیر بود و از خیرین دلسوز و مهربان شهرمون هم محسوب میشد.
یکماهه از سال داداشش رفته که متاسفانه با خبر شدیم خود این حاج خانوم هم به رحمت ایزدی پیوست.
یه حاج خانوم به تمام معنا .
البته دوست و همسایه نزدیک خاله ام ایناست ! خاله ام الان کربلاست و فعلا از این موضوع خبر نداره.
روح این خانم شاد.
+
دومی هم اتفاق تلخ و ناگواری بود که متاسفانه برای یکی از دوستای خوبم و خانواده اش افتاد و واقعا از سر شب تا الان هی براشون دست به دعام و بشدت ناراحتم :((
فقط دعام اینکه مشکلی که براشون پیش اومده حل بشه و خدا بهشون کمک کنه بحق امام حسین و ابوالفضل عباس 💙
این دومی از اون خبر اولی برام ناراحت کننده تر بود .
ممنون میشم برای دوستم و خانواده اش و حل شدن مشکل شون دعا کنین 🙏❤
بعد از مدتها حافظه ام برگشت به حمدالله ، رمز وبلاگم یادم اومد خیلی وقت بود فراموش کرده بودم.
دیروز عصر موقع رفتن از خونه مون هم کلید رو جا گذاشتم ! دوباره بخاطر کلید به خونه برگشتم.