تنها روزی که به چشم نیومدم امروز بود...

  • ۱۲:۲۲

امروز تنها نفری که تو مراسم سوگواری آدم حساب نمیشد فکر کنم  من بودم :|

چرا ؟

چون هنوز من رو به چشمِ آدم بزرگ‌ نمی دیدند !

اگر همه با خواهر (دومم) دست دادند و تشکر کردند و گفتند قدم رنجه نمودید ولی موقع من‌ از این خبرها نبود

تازه این زمانی بود که تو غسال خانه  بودیم که هیچکی بجز خواهر بزرگم‌ از من تشکر نکرد :(

اما رسیدیم به محل دفن اون عزیز سفر کرده بازم هیچکی نگفت ممنونم ولی تا دلتون بخواد از خواهر دومم تشکر کردند 

و بصرف ناهار دعوتش کردند اما انگار من نبودم :| (البته بازم بجز خواهر بزرگم که ازم تشکر کرد و ناهار دعوتم کرد)

نمیدونم علت اینکه تو این مراسمات  ما رو آدم حساب نمیکنند یا به چشم نمیایم چیه ؟!

شاید بقول داداشم تو این مراسمات تو قسمت زنانه اولین چیزی که به چشم میاد سن و سال خانم نیست بلکه متاسفانه 

وضعیت تاهله ! یعنی اگر تو ۵۰ سالت هم باشد ولی متاهل نباشی به تو  بمانند بقیه احترام قائل نمیشن !

اما اگر ۲۰ سالت باشه ولی مجرد نباشی برات ارزش و منزلت خاصی قائل هستند :|

بقول داداشم احتمالا بخاطر همینم بود امروز ما رو آدم بزرگ محسوب نکردند و انگار نه انگار این همه راه به احترام 

اون عزیز سفر کرده و خانواده اش راه افتادیم اومدیم ...

البته من انتظاری ازشون ندارم چون من اون عزیز رو دوست داشتم و به احترام دوماد بزرگم رفتم ولی خب 

از رفتارشون واقعا ناراحت شدم و یک کوچولو رنجیدم.


+

پدر بزرگ خواهرزاده هام فوت شدند ولی بی تعارف انگاری پدربزرگ خودم بود.

مردی مومن و نازنین و معلمی دلسوز بود.

خدا رحمتش کنه.

یادش بخیر



++

میگن هر وقت بهار رو دیدین بسیار از قیامت یاد کنین ...

من امروز بطور عجیبی هم بهار رو دیدم هم قبرستان رو هم اون دنیام رو...



+++

داداشم یه خواب بهم دیده که مامانم اومده دنبالم ولی داداشم تا حدودی منصرفش کرده 

نمیدونم سال جدید رفتنیم یا موندنی ؟


  • ۲۰۵

سخته :(

  • ۲۰:۲۲

   
وقتی مهمونا زودتر از موعد مقرر برسن‌ اونم  بخاطر فوت‌ عزیزشون‌ بیان‌ :((

اونم‌ وقتی بیان‌ که‌ تو مریضی و بیشتر کارهات‌ هم مونده :((





  • ۱۷۷

دنیا همه شعر است به چشمم

  • ۱۳:۰۸


دنیا همه شعر است به چشمم


اما


شعری که تکان داد مرا


چشم تو بود...




+


قلاش 

  • ۱۱۸
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ و ﺑﻮﯼ ﮔﻞﻫﺎﯼ ﭼﺎﺩﺭ ﻧﻤﺎﺯﺵ ﻭ ﺻﺪﺍﯼ ﭼﺮﺧﺶ ﭼﺮﺥ ﺧﯿﺎﻃﯽ ﺍﺵ ﮐﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﺩﻭﺧﺖ
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺗﺎ ﻋﻄﺮ ﯾﺎﺱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﯾﻮﺍﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﮐﻨﺪ
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ ﻻﻻﯾﯽ ﻫﺎﯾﺶ ﺧﻮﺍﺏ ﻏﻔﻠﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻣﯽ ﭘﺮﺍﻧﺪ
ﺩﻟﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﺯﻥ ﺭﺍﺳﺖ ﻗﺎﻣﺖ ﻋﺎﺷﻖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﺑﺨﻨﺪﻧﺪ
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ.
Designed By Erfan Powered by Bayan