برای زنده نگه داشتن این آیین، عراق خونها داده و شهدا داده. از زمان متوکل بگیر تااااااااااا جنگ جهانی دوم و بریتانیایی ها بگیر تاااااااااااااااااااا صدام بی پدر مادر بگیر تاااااااااااا آمریکایی و ها بعد هم داعش. و در آینده معلوم نیست چه شود؟
اینکه چه خونها داده شد تا این آیین زنده بماند و از رمق نیفتد، لازمه ی اینه که خودت زحمت بکشی و یک مطالعه ی عمیقی بکنی و به یک دسته بندی برسی. البته اگر دلت خواست/.
امام زمان اما
بله روایت هست که ایشون 313 نفر یار دارند. اما هیچ روایتی وجود نداره که چندین میلیون نفر یا حتی به تعداد نفرات آدمهای روز کره ی خاکی، قراره سرباز ایشون باشند. اگر بنا باشه یک مومن به این فکر کنه که امام فقط 313 یار داره، مطمئنا اونقدر دلسرد میشه که حتی نور صاحب الزمان در دلش خاموش خواهد شد.
شما قطعا سیمرغ عطار هم خوندید. سی مرغ پرنده ای که سفری آغاز کردند تا به سیمرغ افسانه ای که مرادشون شده بود برسند و وقتی به کمالِ در سفر رسیدند، براشون روشن شد که سیمرغ، خود سی مرغی هستند که در حال جستجو بودند.
همونطور که ما منجی داریم، زرتشتیان هم به منجی اعتقاد دارن. منجی ای به نام سوشیانت. ولی اما معتقدند سوشیانت زمانی خودنمایی میکنه که انسان به کمال رسیده باشه. سوشیانت از نظر ایشون حد کمالِ انسانیته. حدِ اعلای انسانیت. و وقتی تو به حد کمال انسانیتِ خودت برسی و وقتی همه برسند، متوجه میشن که سوشیانت در دلشون ظهور کرده. و اصلا نیازی به سوشیانت فیزیکی نیست/
نمیخوام بر خلاف شریعتمون نظری بدم ولی امام زمان هم یعنی حدِ کمالِ انسانیت. یه عده منتظرن امام زمان بیاد با شمشیر بزنه بابای ظالمانو در بیاره.در حالیکه امام زمان یعنی سنبل، محبت، مهربانی، صبر، استقامت، معرفت و همه ی صفات باریتعالی که میتونه در یک انسان وجود داشته باشه. اما ظهور ایشون بسته به این نیست که من دچار ظلم زدگی بشم و تشریف بیارن نجاتم بدن. این یعنی زمینی اندیشیدن. بلکه بسته به اینه که من آمادگی حضورشونو داشته باشم. یعنی خودم در خودم کمال معرفت و حق شناسی و محبت و صبر و چه و چه و چه را ببینم، و به آن نقطه برسم. و نه منِ تنها . بلکه کل بشریت. خدا رو چه دیدی، یه وقت مثل مذهب زرتشتیان دیدیم، امام زمانِ ما در دل ما ظهور کرد و همه برای خودمون شدیم امام زمانِ زمانمون. از اینکه پرسیدم آیا آمادگیشو داری و گفتی آره دارم، بسیار خرسند شدم. امیدوارم همونطور که گفتی آماده ی پذیرش امام زمان باشی. و وظیفه ی سنگینی داری و اون اینه که جزو یکی از 313 نفر تعلیم خودشناسی رو به مومنهای دیگه بدی. اسماء حسنا، در واقع صفاتی هستند که امام زمان هم قالب انسانی و زمینیِ آنها را به دوش میکشند. باید به تمام آنها رسید. باید رحمن بود. رحیم بود. قادر بود. رئوف بود. باید جلیل بود. جواد بود. باسط بود.ناصر بود و ....... در قالب یک اننسان زمینی باید قریب بود. قهار بود، کاشف بود. فتاح بود. هادی بود.........الخ
بخشهایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
علیک سلام
بَدی؟
سوالت اینه: آیا شما دوست دارید امام زمانتون ظهور کنه؟ و من پرسیدم آمادگیشو داری و گفتی yes
حالا میگی بَدی. و داری از خود گذشتگی میکنی تا دیگران بتونن امام زمانشونو ببینن؟(نقب بر جوابت به همین کامنت در آن یکی پست)
چقدر خودتو دست بالا گرفتی!
آدم یا تشنه ست یا تشنه نیست. تشنه ی آب نه. تشنه ی دیدار. من اگر واقعا تشنه ی دیدار باشم، برای رسیدن به صف اول ممکنه دست و پا هم بشکنم. این همون نقصِ کماله. کمالی که ما هرگز بهش نخواهیم رسید. و بنابراین امامِ زمان هم هرگز ظهور نخواهند کرد. توجه کنید زائران امام حسین و امام علی و حتی امام رضا علیهم السلام برای رسیدن به ضریح حاضرند نفر جلوییو خفه کنند. له کنند اما به ضریح و دیدار از نزدیکترین نقطه ی ممکن برسن. این نشانه ی ارادته اما نقصِ کمال انسانیته.
خادم حضرات برای اینکه دیگر زائران هم بتونن به زیارت بیان با مشت و لگد(دیدم که میگم) زائران جلویی رو دور میکنن انگار که نه انگار حضرت صاحب اون خونه ست و در حال دیدن این وقایع. این نقصِ کماله. این رنجوندن دل حضرته. حالا فکر کن امام زنده، حیّ و حاضر حضور پیدا کنه. چه اتفاقی میفته؟ زبانم لال ممکنه زیر دست و پای جاهلانِ سراپا نقصِ مدعیِ کمال، له شوند ایشون. (اینطور که نخواهد شد برای مثال عرض کردم) ببینید دنبال چی هستید. حضرت، یا دیدارِ حضرت؟ حضرت که حضور دارند. اما اگر شتاب شما برای دیدارِ حضرته، اینطور مثال بزنم که فرض کنید ضریح آقا امام رضا با ستون های فولادی به قطر این هوا و به عمق اون هوا کاشته نشده باشند، من و شمای زائر ویرانش میکردیم و از او رد میشدیم و از حریمِ جنسِ مخالف هم عبور میکردیم و اونقدر میرفتیم که بعد از مدتی فقط میدیدیم که داریم میریم. از امام رد میشدیم. چرا؟ چون پشت سر ما دیگرانی در حال تلاش برای رسیدن هستند و همینطور از پشت سر ایشان و همانطور از پشت سرِ آنها. بعد به خودمان میآییم میبینیم که همه در حالِ تلاشیم برای رد شد و رد کردن و رد دادن. امام فراموش خواهد شد.
متوجه میشی چی میگم؟ این تازه میشه اون چیزی که شما درباب زیارت اربعین فرمودی. آقای سیستانی فرمودند شما از بصره تا کربلا پیاده روی کنید به میزان 520 کیلومتر. به کربلا که رسیدی، سلام بده و رد شو. تمام. این یعنی زیارت. یعنی سلام دادن. نه اینکه بعد از اون بری با بوی گند و عرق چند روزه و پاهای خاک آلود و گلآلود دو شب تو حرم آقا امام حسین بخوابی و بعد سر حال بیدار شوی و بروی زائران را له کنی و قتل و عامی صورت بدی.
هدف شما از زیارت چه بود؟ دیدار؟ هدفت از ظهور آقا چیه؟ حضورشون یا دیدارشون؟/. اینکه گفتی آماده ای دقیقا منظورت چی بود؟ اینکه آماده ای از خودگذشتگی کنی تا دیگران امامشان را ببینند؟ کمی خودت را دست بالا گرفته ای واران *****! منِ نوعی به سختی بتونم خودمو لایقِ ******* دربِ ورودیِ حریمِ ارباب بدونم. والله به قرآن
من خودمو بالا نگرفتم فقط دوس دارم امامم ظهور کنه و ریشه هر چی ناعدالتی و ظلم و ...رو خشک کنه.
البته بگم خود من هیچوقت نشده برای اینکه برسم به ضریح های متبرکه همه رو له کنم و برم زیارت اصلا و ابدا از همون راه دور هم سلام میکنم حتی از همین ایران سلام دادم به آقا.
حرفاتون تا حدودی قبول دارم .
واقعا آمادگیش رو دارم و تمام تلاشم اینکه تمام تلاشم رو کنم به آمادگی کاملش با همون شرایطی که میگین برسم.
من میگم دوست دارم ایشون ظهور کنن و این ربطی به بالا گرفتن خودم نیست.
کامنت اول این پست رو بخونین منظور منو بیشتر درک میکنین .
ببخشید دو قسمت از حرفاتون رو با اجازه تون سانسور کردم :)